حضرت عون شهید کربلا

بسم رب الحسین

 

 

زند اسماء بنت عمیس است؛ در هنگام وقوع حادثه کربلا چهل و پنج ساله بود.

وی شجاع  رشید، خوش صورت و خوش سیرت، سوارکاری ماهر و تیراندازی قوی بود.

استواری در دین بصیرت و روشن بینی و وفاداری به اهل بیت از فضائل وی محسوب می شد. عون همسفر کاروان حسین

از مدینه به مکه و از مکه تا کربلا با دوازده تن از برادران خویش مولا و برادرش حسین را یاور شد.

 

روز عاشورا عون آماده نبرد شد. او پس از شهادت عثمان بن علی عزم نبرد کرد. امام قامت او را مرور کرد و فرمود:

یا اخی استسلمت الموت؟                            برادرم تسلیم مرگ شده ای؟

عون پاسخ داد:

چگونه تسلیم مرگ شوم که تو را تنها و بی یاور میبینم.

عون نبر دلاورانه خویش را آغاز کرد و این رجز خواندن گرفت:

با تیغ مرگبار هندی می جنگم و از فرزند پیامبر دفاع می کنم. باشمشیر آخته از حریم آقایم حسین دورتان می سازم.

ابن الاهجار با دوهزار تن او را محاصره کردند.

جنگید و محاصره را شکست و بازگشت. امام سر و رویش را بوسید و اسب اَدهَم را برای نبرد مجدد به او داد و از او خواست

دمی استراحت کند. عون گفت:

فقط برای زیارت دوباره ات آمده ام. در بازگشت به میدان صالح بن سیار به جنگ وی آمد.

صالح در عصر امام علی به سبب نوشیدن شراب به دست عون شلاق خورده بود و اینک برای انتقام می آمد. او به عون

دشنام داد. عون نیز بر گلویش نشاند. دمی بعد برادر صالح، بدر به خون خواهی آمد او نیز کشته شد.

نبرد عون شبیه امیرالمومنین بود. سرانجام پس از زخم های فراوان با نیزه خالد بن طلحه، عون از اسب فرو افتاد آخرین لحظه

زمزمه کرد:

بسم الله و بالله و علی مله رسول الله

الهم عجل الولیک الفرج



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 9 دی 1394برچسب:, | 23:30 | نویسنده : کلب الحسین(ص) |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.